امتیاز کاربران

ستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعالستاره غیر فعال
 

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

آیا ارواح واقعی هستند؟ این سوالی است که فرهنگ‌ها و ادیان مختلف در طول تاریخ بشر، به اشکال مختلفی به آن پاسخ داده‌ و به زنده ماندن روح پس از مرگ تاکید دارند!

وبسایت گجت نیوز : آیا ارواح واقعی هستند؟ این سوالی است که فرهنگ‌ها و ادیان مختلف در طول تاریخ بشر، به اشکال مختلفی به آن پاسخ داده‌ و به زنده ماندن روح پس از مرگ تاکید دارند!

 
آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

فرهنگ‌های مختلف در سراسر جهان، بر زنده ماندن روح بعد از مرگ معتقد بوده و بر این باورند که روح انسان پس از مرگ، در یک واقعیت دیگر به زندگی خود ادامه خواهد داد. در میان پدیده‌های ماوراء الطبیعه، ارواح به شکل گسترده‌تری مورد اعتقاد مردم قرار دارند. میلیون‌ها نفر از سرتاسر جهان به این مسئله باور داشته و گفتگو پیرامون این مطلب، از علاقمندی‌های آنان به شمار می‌رود. با توجه به نتایج یک نظرسنجی در سال 2013، میزان 43 درصد از مردمان ایالات متحده آمریکا، به وجود ارواح اعتقاد دارند.

ایده‌ی زنده ماندن روح بعد از مرگ، یکی از اعتقادهای برجای مانده از فرهنگ‌ها و ادیان باستانی است. واژه‌ی روح، در داستان‌های متعددی از کتاب مقدس و همچنین نمایشنامه مکبث (Macbeth) از ویلیام شکسپیر به چشم می‌خورد. اعتقاد به ارواح، به یک واقعیت بزرگ‌تر تحت عنوان اعتقاد به وقایع ماوراء الطبیعه وابستگی مستقیم دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به مواردی همچون: تجربه نزدیک به مرگ، زندگی پس از مرگ و ارتباط با ارواح اشاره کرد. آیا به راستی اعضای مرحوم شده از نیاکان ما، قادر به تماشا و یا همراهی ما در زمان‌های خاص هستند؟

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

مردمان بسیاری در طول تاریخ، سعی کرده‌اند که با ارواح ارتباط برقرار کنند. در دوره ملکه ویکتوریا در انگلستان، ارتباط با ارواح از سوی خانم‌های قشر مرفه جامعه، قسمتی از زندگی تجملاتی آنان به شمار می‌رفت. گردآوری انجمن تحقیقات روانی در سال 1882 و همچنین تشکیل گروه‌های مربوط به جستجوی اشباح در دانشگاه‌های معتبر از جمله کمبریج و آکسفورد، از مهم‌ترین حرکت‌های جستجوی واقعیت ارواح بوده‌اند. زنی با نام الِنور سیجویک (Eleanor Sidgwick)، در ابتدا محقق و بعدها به عنوان سرپرست این گروه انتخاب شد؛ او اولین زنی‌ست که به عنوان شکارچی ارواح شناخته می‌شود. در ایالات متحده آمریکا نیز در اواخر قرن هجدهم، تعدادی از رسانه‌ها و سخنگویان مربوط به جمع‌های تحقیقات روانی از ارتباط با ارواح سخن گفته‌اند؛ اما خیل بسیاری از این ادعاها توسط محققانی دیر باور همچون شعبده‌باز، بدلکار، تهیه‌کننده و بازیگر معروف مجارستانی-آمریکایی، یعنی هری هودینی (Harry Houdini) به عنوان حقه و دروغ معرفی شد.

اخیرا شکار ارواح در دنیا، به موضوعی جذاب و پرهیجان تبدیل گشته است. علت این مسئله را می‌توان به پخش مجموعه تلویزیونی Ghost Hunters از کانال Syfy نسبت داد. حال این مجموعه پرطرفدار در دهه دوم پخش رسمی خود، هنوز موفق به ارائه دلایلی منطقی بر وجود ارواح نشده است. کشف علت محبوبیت بسیار بالای این مجموعه نیز کار چندان سختی نیست؛ چرا که این برنامه مدعی است هرکسی می‌تواند به دنبال ارواح بگردد! دو کاراکتر اصلی این مجموعه که از افراد معمولی (لوله‌کش) هستند، تصمیم به جستجو و شکار ارواح می‌گیرند. پیام این مجموعه تلویزیونی بسیار واضح است: شما برای جستجوی ارواح، هیچ نیازی به علوم پیشرفته و یا آموزش‌های مربوطه ندارید! برای این کار، به مقداری وقت آزاد، محیطی تاریک و چندین وسیله الکترونیکی نیاز دارید. در طول این آزمایشات، مشاهده هرگونه نور و یا نویز غیرقابل توضیح، می‌تواند گواهی بر حضور ارواح باشد.

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

علم و منطق ارواح

یکی از مسائل چالش‌برانگیز در علم شناسایی و شکار ارواح، نسبت دادن شواهد غیرقابل توضیح به این موضوع است. برای مثال، بسته شدن خودکار درب اتاق، گم شدن کلیدها، سرد شدن غیرمنطقی محیط و در برخی موارد، مشاهده چشم‌اندازی از یکی از وابستگان مرحوم شده از جمله‌ی این شواهد هستند. دنیس واسکول (Dennis Waskul) و میشل واسکول (Michele Waskul)، به عنوان نویسندگان کتاب «برخورد با ارواح: شکار روزمره» (Ghostly Encounters: The Hauntings of Everyday Life)، ضمن مصاحبه با افراد با تجربه در این زمینه می‌گویند:

    بسیاری از این افراد، از برخورد قطعی با یک شبح یا روح مطمئن نبودند؛ چرا که در طی این تجربیات، آن‌ها با یک تصویر تقریبی و شناخته شده از ارواح رو به رو نشده‌اند. اما در عوض بسیاری از آنان معتقدند که با یک واقعه غیرطبیعی رو به رو بوده‌اند که به علت مرموز و وهم‌آور بودن، امکان توضیح آن وجود ندارد.

بنابراین، افرادی که ادعای چنین تجربه‌ای را می‌کنند، به معنای کلاسیک با یک روح و تصویر کلی آن رو به رو نشده‌اند؛ بلکه رویدادی غیرقابل توضیح و عجیب و غریب، آنان را به چنین ادعایی سوق داده‌ است.

تجربیات شخصی یک مسئله و شواهدی علمی مسئله‌ای کاملا جدا از هم هستند. بخش بزرگی از مشکلات موجود در مسئله بررسی و اثبات شواهد این چنینی، به عدم وجود یک تعریف استاندارد از واقعیت «روح» برمی‌گردد. برخی بر این باورند که ارواح، به دلایلی ناشناخته مسیر خود را از دنیای خود گم کرده و در قالب چنین تجربیاتی ظاهر می‌شوند، عده‌ای نیز بر این باورند که ارواح، یک ارتباط تلپاتیک ذهنی هستند که از این طریق با دنیای ما ارتباط برقرار می‌کنند.

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

با این حال، هنوز برخی افراد دسته‌بندی های مخصوصی را برای ارواح تعریف می‌کنند که از جمله آن‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

    گونه‌ای از ارواح که موجودیت خود را با ایجاد نویز در محیط و یا حرکت دادن اشیا نشان می‌دهند.

    گونه‌ای از اشباح که می‌توان آنان را به کمک راهکارهایی مرسوم، احضار کرد.
    دسته‌ای که با نام اشباح هوشمند شناخته می‌شوند.
    دسته‌ای که آنان را با عنوان مردمان سایه‌ای می‌شناسند.

البته باید این نکته را نیز اضافه کنیم که این دسته‌بندی‌ها توسط تجربیات افراد مختلف از سراسر دنیا شکل گرفته و نمی‌توان آن را به عنوان یک دسته‌بندی استاندارد به شمار آورد. در واقع ممکن است از موارد مذکور، تعدادی بیشتر و یا حتی کمتر وجود داشته باشند.

در کنار تمامی این‌ها، تناقضات ذاتی بسیاری در مورد ارواح وجود دارد. برای مثال آیا ارواح از جنس یک ماده‌ هستند یا خیر؟ در هر دو صورت، چگونه می‌توانند به آسانی از دیوار و یا اجسام جامد عبور کنند؟ چگونه ممکن است اشیای فیزیکی را به این سو و آن سو حرکت دهند و یا اقدام به باز و بسته کردن درب‌ها کنند؟ بر اساس منطق و قوانین فیزیکی، ارواح یا نامرئی هستند و یا از یک ماده فیزیکی تشکیل شده‌اند. اگر ارواح در واقع ضمیر انسان هستند، چرا در بسیاری از موارد همراه با لباس و یا کلاه ظاهر می‌شوند؟

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

اگر ارواح در واقع مربوط به افراد مرحوم هستند، به چه علت هنوز تعداد بسیاری از پرونده‌های قتل به صورت حل نشده باقی مانده‌اند؟ از آن‌جا که ارواح می‌توانند به شیوه‌هایی خاص با انسان‌ها ارتباط برقرار کنند، به چه علت هنوز قاتلین این دسته از پرونده‌‌ها شناسایی نشده است؟

شکارچیان ارواح، از روش‌های خلاقانه و مشکوک بسیاری برای تشخیص حضور آنان استفاده می‌کنند. تقریبا تمامی شکارچیان روح ادعا می‌کنند که با استفاده از روش‌های علمی به چنین آزمایشاتی دست می‌زنند. برای مثال این افراد، از ابزارهایی با تکنولوژی مدرن در این زمینه استفاده می‌کنند که از جمله آنان می‌توان به شمارشگر گایگر، تشخیص‌دهنده‌های الکترومغناطیسی، آشکارسازهای یونی، دوربین‌های اینفرارد و میکروفون‌های بسیار حساس اشاره کرد. با این وجود، هنوز به طور علمی ثابت نشده که چنین تجهیزاتی قادر به شناسایی ارواح باشند. در طول قرن‌های گذشته، بسیاری از مردم بر این باور بوده‌اند که حضور ارواح، موجب تغییر شعله‌های آتش به رنگ آبی می‌شود. امروزه این شواهد برای بسیاری از مردم قانع‌کننده نیست و احتمالا در آینده‌ای نزدیک، بسیاری از روش‌های امروزی نیز منسوخ شده و به افسانه‌ها خواهند پیوست.

بسیاری دیگر از محققین بر این باورند که علت اصلی عدم تشخیص صحیح ارواح را می‌توان به کافی نبودن تکنولوژی امروزی برای ورود به دنیای آنان نسبت داد. البته این نظریه نیز تا حد بسیاری قابل قبول نیست؛ چرا که اگر ارواح وجود دارند و در دنیای فیزیکی ما ظاهر می‌شوند، می‌بایست تصویر آنان در دوربین‌های عکاسی و فیلمبرداری قابل ثبت باشد. در غیر این‌صورت، با هیچ تکنولوژی دیگری هم نمی‌توان تصویر موجودیت آنان را به ثبت رساند. از طرفی، در صورتی که ارواح وجود داشته اما امکان به ثبت رساندن شواهدی از آنان وجود نداشته باشد، در این صورت تمامی تصاویر، فایل‌های صوتی و ویدیویی مربوط به چنین ادعاهایی ساختگی و غیرواقعی هستند. ظاهرا با وجود ارائه نظریه‌های متعدد و ترکیب آن‌ها با مفاهیم علمی و همچنین تلاش‌های بی وقفه‌ی شکارچیان روح در چندین دهه اخیر، شواهد محکمی را نمی‌توان برای واقعیت ارواح ارائه کرد.

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

البته، توسعه اپلیکیشن‌های مربوط به تولید کاراکترهای شبح‌وار در اسمارت‌فون‌های امروزی، کار را برای شکارچیان ارواح سخت‌تر کرده است. چرا که ثبت چنین تصاویری در برخی موارد، تشخیص یک تصویر جعلی از واقعی کاری بسیار مشکل و غیرممکن می‌سازد.

چرا بسیاری از مردم، به وجود ارواح اعتقاد دارند؟

تعداد بسیاری از افراد، به علت تجربیات شخصی خود به ارواح اعتقاد دارند. برای مثال برخی افراد در دوران کودکی خود، با چنین تجربیاتی برخورد نزدیک داشته‌ و یا در مراسم‌های شکار ارواح شرکت کرده‌اند. با این حال، تعداد بسیاری از مردم، برای اثبات وجود ارواح، به علم فیزیک استناد می‌کنند. در قانون اول ترمودینامیک آلبرت انیشتین می‌خوانیم که انرژی از بین نمی‌رود و به وجود نمی‌آید، بلکه از صورتی به صورت دیگر تبدیل می‌شود. حال این سوال پیش می‌آید که انرژی موجود در بدن انسان بعد از مرگ، به چه صورتی تبدیل می‌شود؟ آیا این انرژی، بعد از مرگ در قالب یک شبح به دنیا بازمی‌گردد؟

چنین فرضیه‌ای، تا حد بسیاری منطقی به نظر می‌رسد. زمانی که یک شخص می‌میرد، انرژی موجود در بدن او به طبیعت باز‌می‌گردد. این انرژی، در قالب انرژی گرمایی آزاد شده و جسم فیزیکی او نیز توسط سایر حیوانات تغذیه می‌شود. اگر این شخص، به خاک سپرده نشده باشد، حیوانات وحشی گوشت بدن او را می‌خورند. از سوی دیگر، اگر این شخص به خاک سپرده باشد، کرم‌ها و باکتری‌های موجود در خاک او را در طول زمان تجزیه خواهند کرد. در این حالت، هیچ شکلی از انرژی در قالب یک جسم فیزیکی برای بازگشت به دنیا وجود نخواهد داشت، با این تفاسیر، تجهیزات شکارچیان ارواح نیز قادر به ثبت هیچ شکلی از موجودیت این فرد نخواهند بود.

آیا شواهد فعلی برای اثبات وجود ارواح کافی است؟

با این وجود، بسیاری از شکارچیان روح دوست دارند که این تحقیقات را به شکلی افسانه‌ای ادامه دهند. بیل الیس (Bill Ellis)، در کتابی تحت عنوان «بیگانگان، ارواح، و فرقه ها: افسانه‌هایی که ما آنان را زندگی می‌کنیم» (Aliens, Ghosts, and Cults: Legends We Live)، مدعی است که شکارچیان روح، همواره در طول چنین تحقیقاتی سعی دارند موجودات ماوراء الطبیعه را به چالش وا داشته و با آنان در شکلی دراماتیک مقابله کنند. این فعالیت‌ها، برای چنین افرادی تنها یک سرگرمی نیست؛ بلکه آنان برای تعریف مرزهای واقعی جهان تلاش می‌کنند.

اگر ارواح واقعی هستند، موجودیت آنان چه قابل رویت و چه در قالب انرژی، توسط آزمایش‌هایی منطقی به اثبات خواهد رسید. در غیر این صورت، فعالیت‌های شکارچیان روح در تاریکی شب و با استفاده از دستگاه‌های عجیب و غریب، تماما بی نتیجه خواهد بود.

در پایان و با وجود خیل عظیمی از تصاویر، مجموعه‌های صوتی و فایل‌های ویدیویی موجود در این زمینه، شواهد کشف شده از موجودیت ارواح در دنیای امروزی، شرایط بهتری را نسبت به دهه‌ها و یا قرن‌های قبل ندارد! به طور کلی، 2 علت عمده برای شکست شکارچیان روح، در طول سال‌ها تحقیق و بررسی مطرح می‌شود. نخست آنکه ارواح به کلی وجود ندارند و تمامی شواهد و گزارشات صورت گرفته، صرفا به علت سوء تفاهم‌های احتمالی‌ست. دومین فرضیه احتمالی در این زمینه این است که ارواح فی الواقع وجود دارند، اما بی کفایتی شکارچیان روح و عدم به کارگیری ابزارهای علمی در طول تحقیقات آنان، نتیجه‌ای قانع‌کننده در پی نداشته است.

نظر شما در این باره چیست؟ آیا با به کارگیری ابزارها و تحقیقات علمی جدی‌تر در این زمینه، می‌توان به پاسخ‌هایی قطعی برای واقعیت ارواح دست پیدا کرد؟

مجموع رتبه (0)

0 از 5 ستاره

نظر خود را اضافه کنید.

ارسال نظر به عنوان مهمان

0
  • هیچ نظری یافت نشد